شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( شام غریبان )
شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند تو رفتی و آه غمت به آتــشم کــشیـده است در دل من روضۀ تو به جز شرر نمی زند بعد تو گــریه میـشود روزیِ دختــرت پدر به شام گــریه های من سپیده سر نمی زند خــفـتـه یتـیم کوفه در کــوچـۀ انـتـظـار تو نمیخورد نان و به جز حرف پدر نمی زند ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز بود بدون تو شکــوفه ای به برگ بر نمی زند تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آهِ کسی شعله به چــاه کــوفـه از آتش در نمی زنـد تو رفتــی و اهــالی خــرابه ها گــریـسـتند که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمیزند |